تجارتی به نام جان؛ فریاد خاموش فروشندگان اعضا بدن
انگار هر شماره تلفن، روایت داستان آدمهایی است که تهخط رسیدهاند؛ تهخطی به نام گرسنگی، بدهکاری، درمانشمارههای تلفنِ اسپری شده روی دیوارها، با عباراتی مثل «کلیه سالم میفروشم، فوری!» یا «گروه خونی O+، قیمت توافق»، حکایت از درد مردمی دارد که چارهای جز فروش تکههایی از بدن خود نداشتهاند.
راه میروم و به دیوارها نگاه میکنم. خطوط دستنویس را به شکلی سیستماتیک با اسپریها پاک کرده اند. گویی مشکل همین حروف سیاه و آبی است، نه درد کسی که این حروف را نوشته. صورتمسأله را پاک کردند، اما همچنان مسأله نفس میکشد، گریه میکند و پشت همان شمارهها نالان زنده است.
در پس هر آگهی فروش عضو، داستانی از «نداری» نهفته است: بدهکاریهای کمرشکن، درمان بیماریهای لاعلاج عزیزان یا حتی هزینه ساده ادامه تحصیل. جرمشناسان هشدار میدهند که شبکههای قاچاق اعضا، از این استیصال سوءاستفاده میکنند و جرایم مرتبط با آن هم از نظر کمّی و هم کیفی رو به افزایش است.
هنگامی که انجمن حمایت از بیماران کلیوی در کوچه حسینی، در میان انبوه آگهیهای فروش کلیه مستقر است، آیا این تناقض تلخ، به نوعی بازتابی از شکست سیاستهای سلامت عمومی نیست؟
راهکار چیست؟ آیا باید مانند رنگپاشی روی دیوارهای کوچه حسینی، صورت مسأله را پاک کرد، یا ریشه فقر و نابرابری را خشکاند؟ دکتر خاتمی تأکید میکند که سیاستگذاران نمیتوانند با «نادیده گرفتن واقعیت» این بحران را حل کنند.
پاککردن آگهیها، پاک کردن فقر نیست. کسی چه میداند پشت «مجبورم، میفروشم» چه خوابهایی پریشان، چه کودکی منتظر پول مدرسه یا زنی منتظر قرص نانی بر سر سفره است؟ یا که چه مردی از ترس طلبکاران، شبها به خود میلرزد؟
بنابراین نیاز به اقدامات دوگانه حمایت رفاهی و فرهنگسازی بسیار احساس میشود. تأمین مالی درمان برای نیازمندان و ایجاد صندوق های حمایتی و نظارت دقیق و مستمر بر مراکز پیوند برای جلوگیری از سوءاستفاده از اهداکنندگان قطعاً مؤثر خواهد افتاد.
کوچه فرهنگ حسینیکوچه کلیهفروشان نیست، کوچه آدمهایی است که شهر سعی میکند ندیدهشان بگیرد. اما فقر، همیشه از لای رنگهای تازه، دوباره سر بلند میکند. شاید وقت آن رسیده که به جای پاک کردن شمارهها و انکار به فکر چاره باشیم.
هفته اهدای عضو باید فرصتی باشد نه فقط برای تقدیر از ایثارگران، بلکه برای افشای شرایطی که افراد را به فروش اعضا وامیدارد. ترویج «اهدای آگاهانه» و مقابله با انگ اجتماعیِ نیازمندان، گامهایی ضروری هستند.