JAI NewsRoom مدیریت

فقر و بیکاری والدین، آفت تحصیل فرزندان

31 اردیبهشت 1404 | 16:37
فقر و بیکاری والدین، آفت تحصیل فرزندان

به گزارش آتیه‌آنلاین، ترک تحصیل دانش‌آموزان پدیده‌ای است که طی سال‌های گذشته نگرانی‌های متعددی ایجاد کرده و بارها و بارها به آن پرداخته شده است چراکه به استناد آمارهایی که سال گذشته از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد نزدیک به یک میلیون دانش‌آموز (۹۹۱ هزار و ۳۲۱ دانش‌آموز) از تحصیل بازماندند که در این میان بیشترین جمعیت بازماندگان از تحصیل مربوط به دوره متوسطه اول بود. همچنین آمارها بر این نکته صحه می‌گذارند که پسران به نسبت دختران بیشتر ترک تحصیل می‌کنند.

این آمارها همچنین حاکی از آن بود که ۱.۴۵ درصد از دانش‌آموزان دوره ابتدایی، ۶.۴۱ درصد در دوره متوسطه اول و ۲.۶۹ درصد در دوره متوسطه دوم ترک تحصیل کرده‌اند.

مهمترین دلایل ترک تحصیل دانش‌آموزان

گزارش‌های منتشر شده بر پایه اطلاعات مرکز ملی آمار نشان می‌دهند، جدا از فقر، شاخص‌های غیراقتصادی مانند محرومیت فضای زندگی، معلولیت، سطح تحصیل والدین و کیفیت پایین آموزش از جمله مهمترین شاخص‌های مؤثر در بازماندگی از تحصیل هستند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد، از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۳، میزان بازماندگی از تحصیل به ویژه در دوران همه‌گیری کرونا (سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰) با رشد قابل توجهی مواجه شده و تعداد کل افراد بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ برابر با ۷۷۷.۸۶۲ نفر بوده است که این رقم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ با ۱۷ درصد رشد به ۹۱۱.۲۷۲ نفر افزایش یافته و در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ نیز مجدد افزایش پیدا کرده است.

نکته قابل توجه این است که ترکیب جنسیتی بازماندگان از تحصیل به سمت پسران تغییر کرده که احتمالاً نشان‌دهنده کاهش علاقه پسران به ادامه تحصیل در مقایسه با دختران است.

اما بررسی داده‌های هزینه درآمد خانوار در ۱۰ سال گذشته گویای آن است عواملی مانند فقر، بیکاری، سطح تحصیلات والدین و منطقه زندگی بر بازماندگی از تحصیل کودکان تاثیر بسزایی داشته و برای کاهش نرخ بازماندگی نیاز است مداخلات سیاسی و حمایت‌های نقدی، تغذیه‌ای و کالایی دسترسی دانش‌آموزان آسیب پذیر را به نیازهای اساسی تضمین کند، اما حمایت‌ها نباید در اینجا متوقف شود. تجربیات جهانی نشان داده‌اند که در مناطقی که احتمال بازماندگی بالاست، باید با ایجاد محیط‌های مدرسه‌ای امن، منظم و حمایتی، انگیزه دانش‌آموزان و والدین را برای مشارکت مؤثر در فرآیند آموزش رسمی افزایش داد.

فقر دلیل یک سوم از ترک تحصیل‌ها

به تازگی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارشی با عنوان «چگونه می‌توان بازماندگان از تحصیل را به مدرسه بازگرداند و از ترک تحصیل پیشگیری کرد؟» منتشر کرده و در قالب آن به تشریح جزئیات این پدیده پرداخته است. بنا بر این گزارش، شواهد داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهد که درآمد خانوار و وضعیت شغلی اعضای آن یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر بازماندگی از تحصیل است. هنگامی که خانوار در تأمین نیازهای اولیه با مشکل مواجه باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که کودک به دلیل صرف نظر کردن از هزینه‌های مرتبط با آموزش و یا کار کودک از تحصیل بازبماند. شواهد بین‌المللی نشان می‌دهد که حتی در کشورهایی که آموزش ابتدایی رایگان است، هزینه‌های غیرمستقیم آموزش تأثیر قابل توجهی بر بازماندگی دارند. فقرا حساسیت زیادی نسبت به افزایش هزینه‌های تحصیل دارند و تغییر جزئی آن، مانند افزایش هزینه‌های حمل و نقل به عنوان یکی از عوامل بازماندگی شناخته شده است.

مطالعات موجود داخلی نیز با روش‌ها و جوامع آماری مختلف، به شواهدی در مورد میزان تأثیر وضعیت اقتصادی بر بازماندگی رسیده‌اند. به طور کلی، برخی شواهد نشان میدهد که مشکلات اقتصادی و فقر، حدود یک سوم بازماندگی از تحصیل در کشور را توضیح می‌دهد. به طور مثال، یکی از مطالعات کلان مقیاس داخلی نشان می‌دهد که قرار گرفتن در دهک پایین درآمدی، داشتن سرپرست خانوار بدون درآمد ثابت و هزینۀ نسبی پایین صرف شده برای خرید مواد مصرفی، احتمال بازماندگی از تحصیل کودک را به طور معنی‌داری افزایش خواهد داد. برخی دیگر از مطالعات اشتغال کودک را یکی از مهمترین دلایل بازماندگی دانسته‌اند و دلیل آن را ارجحیت پول و درآمد بر تحصیل در جامعه مورد مطالعه‌شان دانسته‌اند. البته پژوهش‌ها در عین حال نشان داده‌اند که روند کار کودک همزمان با تحصیل نیز در کشور در سالهای اخیر در حال رشد بوده است.

شرایط اقتصادی خانوارهای دارا و فاقد کودک بازمانده، تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای با یکدیگر دارد. نرخ فقر خانوارهای دارای کودک بازمانده از تحصیل حدود ۱۵ نقطه درصدی در سالهای اول ابتدایی از نرخ فقر خانوارهای فاقد کودک بازمانده بیشتر است. این اختلاف برای کودکان در سن متوسطه اول به حدود ۳۰ نقطه درصدی میرسد.

فقر و بیکاری والدین، آفت تحصیل فرزندان

تاثیر پرداخت یارانه در ادامه تحصیل کودکان

گرچه شواهد نشان می‌دهد که عوامل اقتصادی نقش مهمی در بازماندگی از تحصیل کودکان دارند، تفاوت وضعیت اقتصادی کودکان بازمانده و غیربازمانده نمی‌تواند تنها توضیح دهنده وضعیت ثبت‌نام و حضور کودکان در مدرسه باشد. به خصوص در مورد کودکان سنین بالاتر، تفاوت نرخ فقر و بیکاری سرپرست خانوار کودکان بازمانده و غیربازمانده کمتر از سایر سنین است. این شواهد نشان می‌دهند که افزایش یارانه‌های کودکان یا مشروط کردن آن مداخله موفقی برای بازگرداندن به حضور در مدرسه، لزوما کودک به مدرسه نخواهد بود و یک بسته سیاستگذاری مؤثر، سایر عوامل بازماندگی از تحصیل، غیر از فقردرآمدی را نیز مد نظر قرار میدهد.

فقر و بیکاری والدین، آفت تحصیل فرزندان

شواهد بین المللی نشان میدهد که سطح تحصیلات والدین یا سایر بزرگسالان عضو خانوار، یکی از عوامل کلیدی حضور کودکان در مدرسه است. والدین یا سرپرستان کودکان که سطح تحصیلات پایین‌تری دارند، احتمال بیشتری دارد که ثبت نام و حضور کودک در مدرسه را در اولویت قرار ندهند. این والدین و سرپرستان احتمالا، به دلیل درک محدودتر از ارزش آموزش رسمی، به خصوص در مناطق روستایی، انگیزه کمتری برای حمایت از تحصیلات کودکان دارند. پژوهش‌های کیفی داخلی نیز نشان داده است که بیسوادی والدین و محیط خانوادگی غیرحمایتی از عوامل اصلی ترک تحصیل دانش آموزان است.

نمودار زیر نشان میدهد که متوسط سالهای تحصیل کودکان بازمانده سرپرستان خانوار و بزرگسالان عضو خانوار از تحصیل، تفاوت قابل توجهی با خانواده‌های دارای کودکان مشغول به تحصیل دارد. این اختلاف در میان زنان بزرگسال عضو خانوار بیش از مردان مشاهده می‌شود.

فقر و بیکاری والدین، آفت تحصیل فرزندان

علاوه بر این، شواهد نشان میدهند که زن سرپرست بودن، به ویژه در مناطق محروم که در آنها محدودیتهای اقتصادی و فرهنگی یکدیگر را تقویت می‌کنند، احتمال بازماندگی از تحصیل را افزایش می‌دهد. داده‌های هزینه درآمد خانوار نشان میدهد در حالی که نرخ زن سرپرستی برای بازماندگان از تحصیل حدود هشت درصد است، این نرخ برای کودکان مشغول به تحصیل نصف این مقدار، یعنی حدود چهار درصد است. البته به دلیل شواهد موجود در مورد زنانه شدن فقر، جدا کردن این عامل بدون مدلسازی از عوامل اقتصادی به آسانی امکانپذیر نیست. به بیان دیگر، در توضیح ارتباط بین زن سرپرستی و بازماندگی، فقر درآمدی میتواند متغیر میانجی باشد. از دیگر عوامل فرهنگی-جمعیتی که مطابق با شواهد احتمال بازماندگی را افزایش میدهد، ترجیحات جنسیتی است. طبق باورهای فرهنگی در بسیاری از جوامع، به ویژه در خانوارهای فقیر، آموزش پسران در اولویت است و یا بر عهده گرفتن مسئولیتهای خانگی شانس حضور دختران را در مدرسه کاهش میدهد. در ایران هم پژوهش‌های کیفی، به نقش هنجارهای مردسالارانه و قبیله‌گرایی، و ترکیبشان با فقر شدید، چرخه ای از بازماندگی از تحصیل را ایجاد میکند. نمودار ۴ نشان میدهد که نشانه هایی از ترجیحات جنسیتی برای بازماندگی از تحصیل زنان و مردان، بین سنین ۱۱ تا ۱۴ سالگی وجود دارد و در این بازه احتمال بازماندگی دختران بیشتر است. مدلسازی ها همچنین نشان میدهند که با ثابت نگه داشتن اثر فقر درآمدی، ترجیحات جنسیتی همچنان پابرجاست و فقر به تنهایی نمیتواند احتمال بیشتر بازماندگی از تحصیل دختران را بین سنین ۱۱ تا ۱۴ سالگی توضیح دهد.

البته بر اساس گزارش وزارت کار همان طور که اشاره شد موضوعات اقتصادی تنها مولفه‌های موثر بر ترک تحصیل نیستند و در این میان موارد دیگری مانند معلولیت کودکان و محیط زندگی آنها و سطح دسترسی به مدارس از اهمیت خاص خود برخوردار است. عوامل فضایی به چگونگی تأثیر موقعیت جغرافیایی، فاصله و محیط فیزیکی بر احتمال حضور کودک در مدرسه اشاره دارند. این عوامل شامل نزدیکی و دسترسیپذیری مدارس) با در نظر گرفتن زمان سفر، در دسترس بودن و هزینه حمل ونقل، و موانع فیزیکی(تراکم و تنوع کیفی مدارس در یک منطقه و همچنین ویژگی‌های محیط زندگی مانند بافت شهری/روستایی، امنیت محله، کیفیت زیرساختهای محلی و نابرابری‌های توسعه منطقه‌ای هستند.

فقر و بیکاری والدین، آفت تحصیل فرزندان

راهکارهای وزارت رفاه برای مقابله با ترک تحصیل کودکان

وزارت رفاه در این مقاله به ارائه راهکارهایی نیز پرداخته و تاکید کرده است: با توجه به تجربیات موفق جهانی در ارتقای عملکرد مدارس در مناطق محروم، پیشنهاد میشود دولت اجرای مداخلات آموزشی و حمایتی را از مدارسی آغاز کند که در مناطق با تمرکز بالای فقر و محرومیت قرار دارند. در گام نخست، شناسایی دقیق این مدارس باید در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد. پس از آن، با همکاری نزدیک نهادهای حمایتی و مشارکت فعال جوامع محلی، این مدارس می‌توانند به کانون‌هایی پویا برای تقویت حس تعلق جمعی، حل مسائل اجتماعی، ارتقای سرمایه اجتماعی و پاسخگویی مؤثر به نیازهای دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان تبدیل شوند.

در این مسیرفرهنگ سازمانی مدرسه باید مبتنی بر انتظارات بالا برای موفقیت همه جانبه دانش آموزان باشد. این امر مستلزم آن است که معلمان، صرفنظر از زمینه اقتصادی و اجتماعی دانش آموزان، به توانمندی‌های آنان باور داشته و استانداردهای آموزشی بالایی را دنبال کنند.

مدارس نیز باید فرصت‌های یادگیری غنی و زمان آموزشی مؤثری فراهم کنند. به ویژه در مناطق محروم، استفاده از برنامه ریزی دقیق، بهره گیری از معلمان داوطلب آموزش دیده و تمرکز بر مهارتهای کلیدی، میتواند به افزایش کیفیت آموزش و انگیزه دانش آموزان برای ادامه تحصیل منجر شود.

بازگشت به فهرست